ماجرای قتل هولناک دختر 13 ساله بندرعباسی / برادر بیرحم سر خواهر از تنش جدا کرد
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۷۸۱۷۹
به گزارش صدای ایران، سردار غلامرضا جعفری فرمانده انتظامی هرمزگان جزییات دقیقی از ماجرای قتل دختر 13 ساله هرمزگانی در یکی از روستاهای هرمزگان به دست برادرش را تشریح کرد.
وی گفت: در پی کشف جسد دختر ۱۲ ساله ای در یکی از روستاهای بندرعباس به همراه آلت جرم، سریعا تیمی از سوی کارآگاهان شعبه قتل اداره مبارزه با جرایم جنایی و تیم بررسی صحنه به همراه بازپرس ویژه قتل به محل کشف جسداعزام و پیگیری موضوع بصورت ویژه در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی استان قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بررسی های اطلاعاتی مشخص شد فردی به هویت محمد الف ۱۹ ساله که برادر مقتوله بوده بدلیل خود زنی در بیمارستان خلیج فارس بستری می باشد که پس از انجام تحقیقات اولیه نامبرده به قتل خواهر کوچکتر خود اعتراف و پس از انجام جنایت اقدام به خودکشی ناموفق کرده است.
متهم با انگیزه خانوادگی و به جهت مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر با نقشه قبلی، خواهر خود را به بیرون از منزل هدایت و با استفاده از سلاح سرد از نوع ساطور به قتل رسانده و جسد وی را در لابه لای پتو پیچانده و در بیابان اطراف رها کرده و به دلیل اینکه نامبرده از حال روحی و روانی خوبی برخوردار نبوده اقدام به خودزنی کرده که خانواده وی ایشان را پیدا و جهت مداوا به بیمارستان انتقال می دهند.
دختر خانواده بیگناه و به استناد حرفهای بیاساس، توسط برادرش که بر اثر مصرف مواد مخدر حالت طبیعی نداشت کشته شد
پسر 24 ساله پس از ارتکاب جرم سعی کرد به زندگی خود نیز پایان بدهد اما زنده ماند و راز جنایت فجیعی را فاش کرد. وی در بازجوییها اعتراف کرد که باانگیزه حیثیتی خواهر کوچکش را به قتل رسانده است. دختر خانواده بیگناه و به استناد حرفهای بیاساس، توسط برادرش که بر اثر مصرف مواد مخدر حالت طبیعی نداشت کشته شد. اظهارات ضدونقیض نیمه دوم بهمنماه سال جاری پلیس هرمزگان جسد دختر 13سالهای که در روستای سرخو ، لای پتو پیچیده شده بود را کشف کرد و آن را به پزشکی قانونی انتقال داد. جسد با شیء برندهای سر از بدنش جداشده بود.
مأموران ویژه قتل پلیس آگاهی هرمزگان در نخستین گام از تحقیقات به نزد برادر مقتول که در بیمارستان خلیجفارس بندرعباس بستریشده بود رفتند. پسر 24 سالهای مصدوم به نام پیمان مدعی شد که شب حادثه (13 بهمنماه سال جاری) 4 نفر سرنشین یک دستگاه پراید به او و خواهرش به نام پریسا حمله کردند و وی را به قتل رسانند، آنها قصد داشتند او را هم بکشند که موفق نشدند.
مدتی بود که توی روستایمان پشت سر خواهرم حرفوحدیثهای زیادی بود، به او مظنون و درگیر شدم!
به دنبال اظهارات وی مأموران به بررسی صحنه قتل پرداختند و دریافتند که اظهارات قاتل ضد و نقیض است و بهاحتمالقوی دختر نوجوان توسط برادر خودش کشتهشده است. بازجوییها و تحقیقات ادامه داشت تا آنکه ۱۶ بهمنماه پیمان پس از مشاهده مدارک و اسناد موجود راه فراری نیافت و از قتل هولناک، پرده برداشت. اعتراف دردناک پیمان به قتل خواهرش اعتراف کرد و در تشریح جزئیات قتل ادامه داد: مدتی بود که توی روستایمان پشت سر خواهرم حرفوحدیثهای زیادی بود، به او مظنون و درگیر شدم، گمان میکردم حرفهای افراد درست است، چند بار موبایل را از او گرفتم و تأکید کردم که بیرون از خانه نرود و با هیچکسی رفتوآمد نداشته باشد ، اما حرفهای افراد تمامی نداشت، بهشدت خشمگین شده بودم ، رفتارهای خواهرم را باعث آبروریزی خانواده میدیدم به همین خاطر تصمیم گرفتم او را بکشم.
در حالی که بر اثر مصرف مواد مخدر حالت طبیعی نداشتم در مکان تاریک و خلوت، با ساتور سر خواهرم را جدا کردم
وی گفت: من و مادرم نانآور خانواده نفره هستیم ، پدرم 7 ماه قبل به علت سکته جان باخت و من مرد خانه بهحساب میآمدم ، باید از خانواده خودم محافظت میکردم، به همین علت از ترس آبروریزی، چاقو و ساتوری را برای کشتن خواهرم تهیه کردم". قتلگاه پیمان شب حادثه به بهانه خیاطی، خواهرش را به قتلگاه کشاند. ساعت حدود ۸ شب پنجشنبه ۱۳ بهمنماه پس از مصرف مواد مخدر، به مادرم گفتم که خانمی خیاط از محله پایین خواسته است پریسا را برای اندازهگیری ببرم که برایش لباس بدوزد ، مادرم تعجب کرد و گفت که پارچهای به کسی تحویل نداده است ، ولی او را راضی و خواهرم را با موتورسیکلت از روستا دور کردم، ساعت حدود 9 شب بود در حالی که بر اثر مصرف مواد مخدر حالت طبیعی نداشتم در مکان تاریک و خلوت، با ساتور سر خواهرم را جدا کردم».
قطع رگ دست وی که پس از جنایت سوزناک دچار عذاب وجدان شده بود رگ دستش را زد. «پس از قتل، ناگهان به خودم آمدم، حالم خوب نبود او را لای پتو پیچیدم و همانجا رها کردم ، عذاب وجدان رهایم نمیکرد ، تصمیم گرفتم خودم را بکشم ،به همین علت رگ دستم را زدم و با آن حالت درد ،بیهوده در بیابان راه رفتم ، خون زیادی از من رفته بود تا اینکه روی زمین افتادم و مرگ را جلوی چشمان خودم دیدم و دیگر چیزی نفهمیدم». نجات پیمان خانواده این خواهر و برادر بعدازاینکه آنها به خانهبر نگشتند با هر جا که فکر میکردند تماس گرفتند اما هیچ خبری از آنها نیافتند.
تا آنکه ظهر شنبه پس از یک روز و نیم بیخبری ، اهالی روستا با مشاهده موتورسیکلت پیمان ، به مادر وی اطلاع دادند و سپس جستوجو ادامه دادند و ساعاتی بعد بدن نیمهجان پر از خون پیمان دورتر از موتورسیکلت او را یافتند. « زمانی چشمباز کردم که تیم اورژانس بالای سرم بود ،به طرز معجزهآسایی زنده مانده بودم ، همه جویای پریسا بودند ،با دست اشاره کردم که حدود ۱۰۰ متر پایینتر است و سپس به بیمارستان بندرعباس منتقل شدم ». در بیمارستان که حالم بهتر شده بودم بهدروغ به همه گفتم ۴ سرنشین خودروی پراید در مسیر به من و پریسا حمله کردند . او را کشتند و میخواستند من را هم بکشتند که مقاومت کردم و آنها رگ دستم را زدند ومنکر هرگونه جنایتی شدم، اما پلیس که به حرفهایم شک کرده بود پی گیر ماجرا شد تا اینکه پس از مشاهده مستندات غیرقابل انکار پلیس به قتل خواهرم اعتراف کردم
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: برادر بندرعباس دختر 13 ساله سوء ظن سر خواهرم بهمن ماه سر خواهر لای پتو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۷۸۱۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای خواب هولناک هاشمی، ۶ ماه قبل از فوتش
به گزارش «تابناک»، محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، ماجرای خواب عجیبی را تعریف میکند که آیتالله هاشمی ۶ ماه قبل از فوت آن را دیده و در خاطرات روزانهاش به آن اشاره کرده بود.
در فیلمی که از محسن هاشمی در فضای رسانه ای و مجازی منتشر شده، وی با خوانش قطعه ای از این خاطرات تعریف میکند: ساعت پنج صبح در حالی که رویای هولناکی میدیدم بیدار شدم. افرادی مرکب از مرد و زن و کودک بدون اجازه و اطلاع در محل اقامت که گاهی منزلمان و گاهی در محلهای دیگر بود ورود میکردند. حرفی نمیزدند، اذیت هم نمیکردند و جواب سوالم را در مورد دلیل ورود و نحوه ورود نمیدادند. گاهی بیرون میرفتند و گاهی برمیگشتند و آخرین بار بیدلیل مشغول جابجا کردن وسایل زندگی من شدند، این اتفاق درحالی رخ داد که محافظان هم نبودند، میخواستم با آقای شجاعی، فرمانده محافظان، تماس بگیرم و اطلاع دهم، که میسر نمیشد. احتمالاتی در تعبیر این خواب به ذهنم میرسد، از خداوند برای رفع شرم استمداد کردم و صدقه ای در نظر گرفتم و پس از نماز مجدد خوابیدم.
وی در جواب به این پرسش که آیا مرحوم هاشمی، بعد از مشاهده این خواب، این اتفاق را با شما مطرح کردند یا خیر، پاسخ داد: بله اتفاقا چون با آقای مرعشی در سفر بودند، این موضوع مطرح شده بود، که بنده بعدا اطلاع پیدا کردم، اما مثل اینکه در آن زمان خیلی به این موضوع توجه نکردهبودند.